متن اصلی
حتماً! این هم یک معرفی کودکانه، خلاصه و قصهگونه درباره سیت شمسی و ماکت نیایشگاه شیلهک خیال کن خیلی خیلی سال پیش، وقتی هنوز پادشاهان ایلامی در شهر شوش زندگی میکردند، هر صبح مراسمی قشنگ به نام **برآمدن آفتاب** برگزار میشد! آدمها جمع میشدند توی یک نیایشگاه و با شادی، طلوع خورشید را جشن میگرفتند تا روزشان پُر از روشنایی و امید باشد.
حالا فکر کن یک پادشاه مهربان به نام شیلهک اینشوشیناک تصمیم گرفت یک ماکت کوچک و برنزی از این معبد زیبا بسازد و به خدای بزرگ تقدیم کند تا همیشه یادش بماند.این ماکت جادویی روی دیوار یک قبر نزدیک معبد بزرگ نین هورسگ پیدا شده است؛ انگار یک اسباببازی اسرارآمیز از دل تاریخ بیرون آمده تا ما امروز هم بدانیم بچهها و آدمهای قدیم چقدر عاشق آفتاب و شادی بودند.
پس اگر روزی ماکت برنزی سیت شمسی را دیدی، یاد بگیر هر روز با طلوع خورشید، لبخند بزنی و پر از امید و آرزو باشی!